جرعه 40: در اصالت فراغت
اگر از من بخواهند جملهای را بگویم که به فهم من، کلیدیترین و کاربردیترین نکتهای است که در کتاب در باب حکمت زندگی شوپنهاور هست، این جمله را میگویم:
فراغت، ثمره و فایده همه زندگیست؛ چه، زندگی بدون فراغت چیزی جز کار و زحمت نیست. [1]
در این جرعه از مِی -که هم آخرین جرعۀ سال ۱۴۰۱ است و هم نخستین جرعه از سومین سالِ به خُم اندازیِ مِی- به بررسی این جملۀ شوپنهاور از چند منظر میپردازم.
اگه روزی به من بگن که از کتاب در باب حکمت زندگی آرتور شوپنهاور فقط یک جملهاش را به ما بگو و من هم بخوام یک جملهای را انتخاب کنم که به فهم خودم کلیدیترین نکتهای که در این کتاب هست و کاربردیترینش را به مخاطبم برسونم، اونوقت انتخابم همین جملهای است که الان برای شما میخونم: فراغت ثمره و فایده همه زندگی است، چه زندگی بدون فراغت جز کار و زحمت نیست. این جمله پیشکش به شما اگر که دلتون میخواست میتونید همینجا جرعه رو قطع کنید و برید به زندگیتون برسید اگر مایل بودید بیشتر بشنوید در ادامه چند دقیقهای دربارهاش صحبت میکنیم.
منابع
– کتاب در باب حکمت زندگی – صفحه ۴۲ تا ۴۴
– کتاب واژه نامه تاریخی فلسفه شوپنهاور – صفحه
۱۹۶
– مقاله اوقات فراغت (Free time & culture industry)؛ تئودور آدورنو، جمال آلاحمد
متن کامل جرعهی چهل: در اصالت فراغت
می میشنوید مجموعه جستارکهای با طعم حکمت زندگی که جرعه جرعه مهمان من حسام ایپکچی هستید.
سلام بر شما امیدوارم که در صحت و سلامتی شنونده جرعه چهلم پادکست می باشید. این جرعه هم جرعه پایانی سال 1401 است و هم جرعه آغازین از سومین سال پادکست می، بیست و پنجم اسفند ماهی که سپری شد تولد دو سالگی می بود و همین جا تشکر می کنم از همه محبتها و لطفهایی که داشتید چکیدهای از زحمت شما و پیامهای صوتیتون باز هم به همت خودتون در کانال تلگرام پادکست می منتشر شده و اگر مایل بودید به شنیدن در نشانی mey_podcast میتونید به کانال تلگرام می مراجعه بفرمائید و همینطور بشنوید امیدوارم که سالهای سال بتونیم در کنار همدیگه فکر کنیم مباحثه بکنیم و پرسشگرانه حکمت زندگی را جستجو بکنیم. بیش از این مزاحم وقت شما در مقدمات نمیشم و منابع را عرض میکنم به رسم همیشه در این جرعه سه منبع داریم منبع اصلیمون که همان کتاب حکمت زندگی است این بار از صفحه 42 الی 44. یک ارجاع دیگری هم من دارم به واژه نامه تاریخی فلسفه شوپنهاور که کتابش رو در منابع سایت معرفی کردم صفحهای که امروز باهاش کار دارم، صفحه ۱۹۶ است. علاوهبر این دو کتاب که منابع ما هستند در این جرعه یک مقاله هم هست که بهش مراجعه دارم و شما را هم دعوت میکنم به خواندنش. این مقاله اسمش هست free time inculture industry و نوشته آدرنو ترجمه جمال آل احمد ترجمهای که شده خوب free time به عنوان اوقات فراغت ترجمه شده و به اختصار همین عنوان آمده انتخاب این مقاله هم از آن جهت بود که هم موضوع اوقات فراغت حرف گفتنی داره و هم خود آدرنو در متن به فلسفه شوپنهاور اشاره دارد. خالی از لطف نیست که ما هم مروری داشته باشیم و درش تعامل کنیم فایل pdf مقاله را هم در وبسایت mey.ir میگزارم براتون در پست مربوط به همین جرعه که اگر تمایل داشتید اونجا میتونید دانلود بفرمایید و بخونید. خوب این هم از منبع و بریم به طرح مسئلهمون برسیم.
دوس داری ادامه مطلب رو بخونی؟ روی کلید عضویت اون بالا کلیک کن و عضو شو! منتظرتیم!
[1] متن انگلیسی:
leisure, that is, the time one has for the free enjoyment of one’s consciousness or individuality, is the fruit or produce of the rest of existence, which is in general only labour
سلام آقای ایپکچی
ممنون بابت اپیزودهای جدید. خوشحالم که مرتب منتشر میشه
شکل جدید پخش صوت در سایت هم خیلی بهتر شده
این اپیزود هم خیلی خوب بود استفاده کردم فقط چند سوال دارم که ممنون میشم اگه شد جواب بدید
از جملهی اول پاراگرافی که خوندید خیلی سریع گذشتید. آیا منظور از عبارت مغز به عنوان عضو بازنشسته، نداشتن هر کار فکری و تحلیلی در اوقات فراغت هست؟
و دوم اینکه اگر کار رو به معنای فاخرش در نظر بگیریم و فردی در حیطه علاقه و استعدادش مشغول به کار و خدمت به خلق و استفاده از زمانش باشه، اون وقت چه فرقی بین کار و اوقات فراغت هست؟
و چه جوری میشه از شعور و شخصیت خود لذت برد؟
آیا این لذت غیر حسی یعنی استفاده؟ (استفاده در برابر مصرف) یا قراره اوقات فراغت من دردی رو دوا کنه؟
سلام آقا حسام عزيز، دمت گرم و سرت خوش باد. من يه پيشنهاد داشتم، دادا اگر شما بخشهاي خالي بين جملات رو توي ويرايش فايل حذف يا كوتاه كردين (مطمئن نيستم) بعضي از وقتها صحبت هاتون شبيه پيام بازرگاني شده و من شنونده بايد با يه ريتم غير معمول و سريع صحبت هاتون رو هضم كنم، اگر ساير موئلفه هاي موئثر مثل حجم فايل و غيره اجازه ميده اين موضوع رو هم لطفاً در نظر بگيريد.
پاينده باشيد.
سلام حسام
ممنون برای متن انگلیسی جمله
وقت بخیر ممنونم از بودنتون و عرضه و اشتراک فهمتون با ما
جناب ایپکچی ۲تا سوال در اپیزود برای بنده پیش آمد
نخست
لطفاً اگر اشتباه میکنم در این گزاره اصلاحم کنید : در مورد مرز بین شعور و ذهن میشه به این امر اشاره کرد که ذهن رو آرتور جان محدود دونسته ولی شعور رو بهش قابلیت انتخاب و پرورش نسبت داده
مطلب آخر اینکه اگر امکانش رو دارید در مورد تفاوت ستم و قانون با توجه به تعاریف این قسمت اندکی توضیح بدید
ممنونم🤍