جرعه 17: و اما … مرگ
شوپنهاور با چه تجربهای از زیستن، به این نظام فلسفی رسیده است؟ اینجاست که به نظر میرسد اطلاعی گذرا از زندگی شوپنهاور میتواند گفتههای او را برای ما باورپذیرتر کند. به همین علت چند دقیقهای از داستان او گفتم و سپس رسیدیم به بحث شریف ِمرگ
منابع استفاده شده:
– جهان همچون اراده و تصور صفحه 1067
متن كامل جرعه هفدهم
این می است که میشنوید. جرعهای از سلسله جستارکهای شفاهی با طعم حکمت زندگی که مهمان من حسام ایپکچی هستید.
هم پیالههای من سلام، امیدوارم که تندرست و پربار باشین. بر سر سفرۀ حکمت زندگی هستیم، کتابی به قلم آرتور شوپنهاور. در جرعۀ قبل بر اساس ارجاعی که خود شوپنهاور در پیشگفتار داده بود رفتیم به سراغ سرفصل چهل و نهم، از جلد دوم کتاب اصلی او یعنی جهان همچون اراده و ایده که البته در فارسی جهان همچون اراده و تصور ترجمه شده. در این بند چهل و نهم نقدها و نگاه شوپنهاور به موضوع سعادت رو مطرح کردیم، مختصر و البته گذرا و رسیدیم به سر فصل شریف رنج.
در این جرعه میخواهم کمی مفصلتر راجع به رنج صحبت کنم. اگر به خاطرتان باشد در جرعههای اول عرض کردم که سبک طرح موضوعم در می اینطور نیست که بخواهیم چند جرعۀ پیاپی در باب زندگی آرتور شوپنهاور صحبت کنیم. به فراخور صحبت اگر جایی نیاز پیدا شد، به زندگی او هم ارجاع میدهیم. به گمانم آمد که الان وقت مناسبی است که به حد چند دقیقه کوتاه و گذرا در مورد شخصیت و زندگی آرتور شوپنهاور اشاره داشته باشم و بعد صحبتمان را در همین جرعه ادامه دهیم.
دوس داری ادامه مطلب رو بخونی؟ روی کلید عضویت اون بالا کلیک کن و عضو شو! منتظرتیم!
سلام
مورد مرگ. بسیار مورد علاقه منه …ولی نظر شوپنهاور جالبه چون بر میگرده به اینکه در اون لحظات
که حتی قلب کار نمیکنه یا مصنوعی داره کار میکنه
فقط مغز هست که داره کار میکنه …. مثل خواب عمیق ، خیلی عمیق ولی واقعا بعدش چی میشه … فکر کنم ایشون هم نتونسته جلوتر بره … چون نخواسته ماورایی فکر کنه … چون عقل میزان ایشون بوده… ولی اگر راجع به بعدش مطلبی از شخصی غیر دینی و مذهبی داری
که ترازویش عقل بوده بیان کنید که بسیار طالب شنیدنم
… چون هر نظر عقلانی قابل تامل و دیده گشاست …
سلام جناب ایپکچی وقتتون بخیر اول از همه سپاس از زحمات شما برای بالا بردن آگاهی در این زمانه فقیر از آگاهی. برای منی که چیز زیادی از فلسفه نمیدونم در پادکست می اپیزود و اما مرگ سوالی پیش اومد:
این عبارت از کتاب « تنها مرتبه ای که اراده می تواند خود را انکار کند و از زندگی رو بگرداند انسانیت است» برای من تداعی کننده مفهوم خودکشی بود و فکر کردم از اون جایی که شوپنهاور با مسئله خودکشی هم در زندگی روبه رو شده شاید منظور اینه اما شما فرمودید به نظر میرسه انکار خود به معنای زوال فردیته…سوالم اینه که میشه احتمال داد که مفهوم خودکشی مد نظرش بوده ؟ و اینکه شوپنهاور در جایی مطرح کرده که انسان در لحظه مرگ با اراده خودش (نه یک امر جبری) از فردیتش رو میگردونه و به زندگی فارغ از خودش نگاه میکنه؟
سلام بر آقای حسام خان ایپکچی
به فراخور کارم هفته ای یکبار باید به ماموریت بروم و چند ساعتی در خودرو هستم…تنها
و فقط شما و اپیزودهای می و انسانک از تنهایی نجاتم می دهد و کلی چیز یاد گرفته ام ….صحبتهای شما را در کنار ایپیزودها رواق می گذارم و بسیار برایم مفید بوده…بسیار.
فقط یک موضوعی، برخی از اپیزودهای می مخصوصا اولی ها، نمی دونم شاید تا بیستمی و شاید بیشتر در این سایت و سایتهای دیگر و حتی اپلیکیشن ها پادکستی قابل گوش دادن نیست و پیغام خطا می دهد….آیا مشکلی وجود دارد؟ یا من بلد کار نیستم.
سلام حسن جان
سایت انکر کاربران ایرانی رو فیـ لت«ر کرده و بنابراین بدون فـ یلتـ رشک ن قابل شنیدن نیست
اگر در کست باکس نام «حسام ایپکچی» رو سرچ کنید سایر فیدها رو می تونید پیدا کنید که قابل شنیدن از ایران هست
ممنون از پاسخ
از بودنت در کنارم بسیار لذت میبرم