جرعه 3: درباره حکمت
خیلی متداول است و احتمالا شما هم در درسگفتارها یا در سر کلاسهای دانشگاهی این را ملاحظه کردهاید که در بررسی تفکر یک صاحب اندیشه، صحبت را از تاریخ و پیرامون زندگی او آغاز میکنند. من ملاحظهای دارم در این موضوع و به توضیحی که در جرعۀ مستقلی خدمت شما عرض خواهم کرد، بنا ندارم که از تاریخ زندگی آرتور شوپنهاور بگوبم. متقابلاً این روش هم روش صحیحی نیست که اندیشههای یک متفکر را جدای از تجربۀ زیستۀ او خواند و تعمق کرد.
با این توضیح قدم به قدم همینطور که پیش میرویم به فراخور موضوع صحبت و بهقدر ضرورت، از تاریخ و تجربیات زیستۀ آرتور شوپنهاور هم خواهم گفت؛ طبعاً به اندازهای که من دسترسی به منابع داشتهام و توانستهام مطالعه کنم.
دوس داری ادامه مطلب رو بخونی؟ روی کلید عضویت اون بالا کلیک کن و عضو شو! منتظرتیم!
سلام خیلی ممنون بابت این عمق و تداوم. درباره حکمت کمی جستجو کردم به اینها رسیدم:
حکمت:
علمی که انسان را از کار زشت باز می دارد
نهادن امور در جای خود. تعادل
قضاوت و داوری صحیح
علم همراه با عمل
شناخت بهترین چیز ها با برترین دانش ها: شناخت خدا
به نظر من در همه اینها تجربه ماخر بر آگاهی هست نه همراه اون
اما اگر بخواهم تلاش کنم تعریفی برای خودم بیارم اینه:
انجام کارها و قضاوت بر اساس آنچه فرد می داند درست است. سپس ارتقا آگاهی و تجربه بر اساس تلاش انجام شده پیشین و باز انجام بهترین کار و بهترین داوری و ویرایش دوباره اون ها و بهسازی آگاهی و تجربه و ادامه داستان تا بی نهایتی که هرگز به آن نخواهیم رسید و حضور در راه بی نهایت که شاید همان خدا باشد…
برای wisdom معادل فارسی خرد انتخاب بهتری نیست؟
سلام
شاید این ایراد که لغتنامه های ما نیاز به تعمیق دارند درست باشد، اما از صحبت ها اینطور برداشت میشه که کلمه حکمت در زبان فارسی عمق کافی را ندارد و از پشتوانه معنایی کافی برخوردار نیست، که من با این مورد موافق نیستم.
اتفاقا حکمت و حکیم در زبان و فرهنگ فارسی دارای معنای مستقل از عالم و فیلسوف است. اگر معنای کلمه ای در فرهنگ لغت به درستی ذکر نشده باشد به معنای بیمعنایی کلمه نیست.
تشکر