در دقایقی که خواهید شنید؛ به جمع‌بندی نسبت میان کار و فراغت پرداخته‌ام. برای انتخاب نام جرعه میان دو تیتر مردد بودم: «کارشاد» یا «حکمت کار» و سرانجام تصمیم گرفتم ترکیب «کارشاد» را به عنوان ابداع لفظی پیشنهاد کنم. وجه تسمیه این کلمه را در دقایق پایانی جرعه شرح داده‌ام.

در جرعه چهل و سوم هم مانند جرعه سابق بحث را به دو قسمت تقسیم کردم. بخش نخست مباحث عمومی‌تری مورد اشاره قرار گرفته و چند دقیقه پایانی تقدیم می‌شود به هم‌پیاله‌هایی که علاقه‌مند به مباحث دقیق‌تر و بنیادی‌تر هستند.

منابع
– در باب حکمت زندگی
– جهان همچون اراده و تصور /صفحه۱۴۴

تقدیم از: حسام ایپکچی
خُم اول: حکمت زندگی – آرتور شوپنهاور

متن کامل جرعه چهل و سوم : کار شاد

مقدمه:

چند ماهی هست که در بحث کار و فراغت با همدیگه مشغول هم صحبتی و تأمل هستیم، در جرعه چهلم از اصالت فراغت گفتم، جرعه چهل و یکم به مفهوم سلبی کار و “نه‌کار” پرداختیم به یه سؤال ختم شد که آیا نسبتی بین کار و فراغت قابل تعریف هست یا نه؟ و البته منظورمون نسبت مساعد بود یعنی همسویی، در پاسخ به همین سوال، در جرعه قبل مقدماتی رو عرض کردم در گوهر فراغت و سرانجام رسیدیم به جرعه چهل و سوم.

بحث در دو پله مطرح میشه، پله اول همگانی‌تره و اگر صرفاً بخواهیم به کلیاتی از موضوع بپردازید، همین چند دقیقه ابتدایی کفایت می‌کنه، در ادامه برای مخاطبینی که به دنبال مطالب دقیق‌تر هستند، جمع بندی جزئی‌تری دارم که اون رو موکول کردم به پایان جرعه، اگر نسبت بین کار و فراغت پرسش شما هم هست، دعوت می‌کنم چند دقیقه‌ای رو با من هم پیاله باشید.

دوس داری ادامه مطلب رو بخونی؟ روی کلید عضویت اون بالا کلیک کن و عضو شو! منتظرتیم!