شوپنهاور در کتاب جهان همچون اراده و تصور میگوید « عقل سرشت زنانه دارد ». آیا شما با این جمله موافق هستید؟ موافقت یا مخالفت با این گزاره نیازمند طرح دلیل است. نیمه دوم جرعه بیست و پنجم به این بحث پرداختهام و در نیمه نخست اصطلاح «سوالباختگی» را طرح کردهام.
منابع
◦ در باب حکمت زندگی صفحه 24
◦ جهان همچون اراده و تصور صفحه 73 و 141
متن کامل جرعهی بیست و پنجم: عقل سرشت زنانه دارد
رفقای من سلام!
امیدوارم که در صحت و سلامت رسیده باشید به شنیدن این جرعه؛ بیست و پنجمین جرعه از می رو با هم همراه هستیم و در دقایق پیش رو که روزهای پایانی مهرماه سال صفر هم ضبط میشه؛ دو دامنهی بحث داریم. اول: مطالعه و تامل در صفحهی 24 کتابمون، یعنی کتاب در باب حکمت زندگی. و بعد هم همونطور که در جرعه قبل وعده دادم و بازارگرمی کردم؛ گفتم که حضرت آقای شوپنهاور یک جمله دارند که جملهی قابل تاملی است. میگه عقل ماهیت زنانه دارد و من در حاشیهی این جمله تاملاتی دارم که تا دقایق آینده خدمت شما تقدیم میکنم.
برای اینکه یکمی خودمون رو گرم بکنیم و بعد وارد گود تفکر بشیم من دوتا یادآوری خدمت شما عرض میکنم. یادآوری اول، اصلا موضوع کتاب چیه؟ چرا داریم دورهم حرف میزنیم؟. غرض، دستیابی به هنر است؛ چه هنری؟ هنری که براساس اون بتونیم تا حد ممکن زندگی رو برای خودمون دلپذیر بکنیم و برسیم به سعادت. شوپنهاور اسم این هنر رو گذاشته حکمت زندگی و تو پیشگفتار درموردش صحبت کرده و صحبت کردیم. کمی باهم پیش اومدیم، رسیدیم به منزل بعدی. شوپنهاور طرحی افکند. گفت، آقا یا خانم من میخواهم این منی به سعادت برسد وقتی میگم من سه پارتیشن، سه دسته رو، کنار هم میآرم. دستهی اول آنچه که من هستم. دستهی دوم آنچه که من دارم . دسته سوم آنچه که من مینمایم. چند جرعه درباب این دستهبندی فکر کردیم؛ انتقادی هم فکر کردیم. حالا با این پیش درآمدها میخوام برسم به صفحهی 24 کتاب.
دوس داری ادامه مطلب رو بخونی؟ روی کلید عضویت اون بالا کلیک کن و عضو شو! منتظرتیم!