مطالب توسط حسام ایپکچی

جرعه 59: پُرخواستی

در جرعه پنجاه‌ونهم به‌ تفکیک میان «خواستن»، «میل» و «نیاز» پرداخته‌ایم و در پایان عبارت «پرخواستی» را تعریف کرده‌ایم. با این جرعه به پایان صفحه شصت‌وپنج کتاب «در باب حکمت زندگی» رسیدیم و به مسئله میل و نیاز و نسبت آن با رضایت اندیشیدیم. متن کامل جرعه پنجاه و نهم چه نسبتی هست بین سه […]

جرعه 58: انسانِ بی‌افق

در اپیزود پنجاه‌وهشتم، ذره‌بین گرفته‌ایم بر یک واژه که آرتور شوپنهاور از آن بی‌درنگ گذشته است و آن هم کلمه «افق» است. این پرسش برای ما مهم است که چرا او در دسته‌بندی جوانب مختلف «من»، به «آنچه هستم»، «آنچه دارم» و «آنچه می‌نمایم» بسنده کرده و چهارمین ضلع را نادیده گرفته است. از نگاه […]

جرعه 48: جالب

موضوع جرعه چهل‌وهشتم از پادکست مِی، واقعاً جالب است! در توضیح صفحه ۵۱ از کتاب حکمت زندگی شوپنهاور به چند اشاره در مورد «امر جالب» و قابل‌توجه پرداختم. همچنین طرح دو واژه انسان «عادی» و «معمولی» بهانه شد برای تفکیک این دو عبارت از یکدیگر و تمایز «عادت» و «روتین».   متن جرعه چهل و […]

جرعه 47: کارخانه شعور

جرعه چهل و هفتم پادکست می به شرحی در پی‌نویس صفحه پنجاه کتاب درباب حکمت زندگی از آرتور شوپنهاور اختصاص دارد و دقایق کوتاهی هم در نسبت اندیشه شوپنهاور و آرای داروین صحبت کرده‌ام. بنا دارم از این جرعه برای آشکاری بیشتر مباحث و امکان مشاهده اسلایدها و تصاویر کتاب، از ظرفیت یوتیوب استفاده کنم […]

جرعه 42: گوهر فراغت چیست؟

در جرعه قبل از زبان شوپنهاور شنیدیم که ثمره و میوه زندگی «فراغت» است. اولین پرسشی که در این جرعه به آن خواهم پرداخت چنین است که آیا زندگی فقط یک درخت است که میوه ثابتی داشته باشد؟ یا ما با جنگلی از انواع درختان روبرو هستیم که هرکدام مطابق با تجربه خود به میوه […]

جرعه 41:‌ نه‌کار

در جرعه قبل بیان شد که فراغت در نگاه شوپنهاور اصالت دارد و به منزله میوه و عصاره زندگی است. در این جرعه به بررسی مقدماتی پرداختیم که نخست بتوانیم با تعمقی بیشتر به خاستگاه «کار» بی‌اندیشیم و سپس بر اساس متن کتاب به تعریف شوپنهاور از کار نزدیک شویم.   منابع – کتاب در […]

جرعه 40:‌ در اصالت فراغت

  اگر از من بخواهند جمله‌ای را بگویم که به فهم من، کلیدی‌ترین و کاربردی‌ترین نکته‌ای است که در کتاب در باب حکمت زندگی شوپنهاور هست، این جمله را می‌گویم: فراغت، ثمره و فایده همه زندگی‌ست؛ چه، زندگی بدون فراغت چیزی جز کار و زحمت نیست. [1] در این جرعه از مِی -که هم آخرین […]

جرعه 39:‌ زندگی عاریتی

  شوپنهاور برای ما یک دوراهی ترسیم کرده است. او گفته یک راه به‌سمت تنهایی می‌رود و راه دیگر به‌سوی فرومایگی. ما تنها در یکی از این دو مسیر می‌توانیم حرکت کنیم. پس باید انتخاب کنیم. در جرعه قبل، سعی کردیم این جمله و این نما از مسیر پیشِ رو را نقادانه بررسی کنیم. نقادانه […]

جرعه 38:‌ تنها یا فرومایه؟

  بنابراین می‌بینیم هر کس به همان اندازه که معاشرتی است، از نظر فکری فقیر و به طورکلی عامی است، زیرا آدمی در این جهان انتخابی چندان ندارد، جز اینکه میان تنهایی و فرومایگی یکی را برگزیند. منابع: – در باب حکمت زندگی – صفحۀ ۴۲ تا ۴۴ متن کامل جرعه‌‌ی سی و هشتم: تنها […]

جرعه 37:‌ دشمنان سعادت

رسیدن به «سعادت» مقصدی است که اغلب مکاتب و ادیان مدعی مسیرگشایی به سوی آن هستند؛ اما اگر بنا باشد با نگاهی آسیب‌شناسانه به این کلمه نگاه کنیم، چه چیزی را می‌توان مانع سعادت دانست!؟ شوپنهاور به دو مصداق به عنوان دشمنان سعادت اشاره می‌کند و جرعه سی و هفتم از پادکست مِی به همین […]