شوپنهاور برای ما یک دوراهی ترسیم کرده است. او گفته یک راه به‌سمت تنهایی می‌رود و راه دیگر به‌سوی فرومایگی. ما تنها در یکی از این دو مسیر می‌توانیم حرکت کنیم. پس باید انتخاب کنیم.
در جرعه قبل، سعی کردیم این جمله و این نما از مسیر پیشِ رو را نقادانه بررسی کنیم. نقادانه یعنی چه؟
یعنی در گام اول، همه سعی‌مان بر این باشد که بفهمیم او چه می‌گوید و از زاویه نگاه او بتوانیم جمله را تماشا کنیم. در قدم دوم پرسشگری کنیم، سوالاتمان را نسبت به این گزاره مطرح کنیم و ببینیم آیا برای ما کنج پرسش‌برانگیزی باقی مانده یا نه، همه زوایا را دیده‌ایم.
حال، گام سومی از بررسی انتقادی این جمله باقی‌ست که در این جرعه می‌خواهم آن را با شما در میان بگذارم.

 

منابع:

– در باب حکمت زندگی – صفحۀ ۴۲ و ۴۳

متن کامل جرعه‌‌ی سی و نهم

می می­شنوید مجموعه جستارک‌­هایی با طعم حکمت زندگی که جرعه جرعه مهمان من حسام ایپکچی هستید. من جرعه ۳۹ام رو می­خوام با یه سوال خیلی مهم آغاز کنم رفیق جانم آقا، خانم میدونی فرق اهل سیاست یا اهل تجارت با متفکر چیه؟ متفکر تمنای مردم نداره ولی اهل سیاست و اهل تجارت در تمنای آدمی­زادن دستشون به سوی مردم درازه چون سیاستمداری که هوادار نداشته باشه، رهرو و پیرو نداشته باشه که سیاستمداران نمیشه. کاسبی که مشتری نداشته باشه، دکانی که پاخور نداشته باشد، تاجر و تجارت خونه نمیشه.

اینا هویتشون تمنای از مردمه اعتبارشون به مقبولیت در برابر مردمه، هویتشون شان بودنشون وابسته است به مقبولیت از جانب مردم، اما متفکر مستغنی، بی نیاز از آدماست به همین خاطر متفکر اصیل پی دار و دسته پروری و حلقه‌­داری نیست اونی که سودای رهرو و پیرو داره یا کاسبه جزء اهل تجارته یا اهل سیاسته. اگر ما همین مقدمه ساده همین پاسخ در برابر این سوال رو پذیرفته باشیم باور مون باشه، وجدان شده باش در ما اونوقت در مواجهه با تفکر دیگران شمشیر نمی­کشیم فریاد نمی­زنیم بدو اینور بازار، بدو حراجش کردم که صف طرف مقابل رو خالی کنیم به جیب خودمون اضافه بشه. زنده باد او رو ورش داریم بشه زنده باد من به همین خاطره که متفکرا اصیل به هیچ ایستگاهی وفادار نیست او وفادار به رفتنه، وفادار به نماندنه، راهیه وقتی با یه تفکر دیگه هم روبه­ رو میشه به قصد منکوب کردنش نقد نمیکنه بلکه پرسشگره میگه تو تا کجاشو اومدی؟ تو تا چقدرشو فهمیدی؟ اصلا چی گفتی؟ میشه گام اول. من از تو چه سوالی دارم؟ میشه گام دوم. اما گام سوم که می‌خوایم در این جرعه با هم دیگه تجربش کنیم و من به قدر بضاعت ارائه بدم چیه؟

دوس داری ادامه مطلب رو بخونی؟ روی کلید عضویت اون بالا کلیک کن و عضو شو! منتظرتیم!

 

 

بنابراین می‌بینیم هر کس به همان اندازه که معاشرتی است، از نظر فکری فقیر و به طورکلی عامی است، زیرا آدمی در این جهان انتخابی چندان ندارد، جز اینکه میان تنهایی و فرومایگی یکی را برگزیند.

منابع:

– در باب حکمت زندگی – صفحۀ ۴۲ تا ۴۴

متن کامل جرعه‌‌ی سی و هشتم: تنها یا فرومایه؟

آرتور خان شوپنهاور در مورد معاشرت با دیگران نظرات غیر متداولی داره، کمی فرق داره با حرف‌هایی که ما معمولا به زبان میاریم یا می‌شنویم صفحه‌ی ۴۲ کتاب حکمت در باب زندگی دو سه سطرش رو براتون از رو می‌خونم:
«بنابراین می‌بینیم هر کس به همان اندازه که معاشرتی است، از نظر فکری فقیر و به طورکلی عامی است، زیرا آدمی در این جهان انتخابی چندان ندارد، جز اینکه میان تنهایی و فرومایگی یکی را برگزیند.» من در حاشیه‌ی این سطرها یه سری تأمل و یادداشت دارم که تو جرعه‌ی سی و هشتم به شرح دقایقی که خواهید شنید، خدمت شما تقدیم می‌کنم.

“می ” می‌شنوید مجموعه جستارک‌هایی با طعم حکمت زندگی که جرعه جرعه مهمان من، حسام ایپکچی هستید.

گزیده‌ی متن اندیشمندان

مسئله‌ی تنهایی خیلی حائز اهمیته در نوشته‌های شوپنهاور هم به اون پرداخته شده، اما لااقل تا جایی که من ورق زدم این موضوع به عنوان تیتر مستقل یکی از جستارها یا یاداشت‌های شوپنهاور نیست بلکه در راستای مباحث دیگری به اون پرداخته. کمی هم برام عجیبه یعنی همچنان متصورم که من پیدا نکردم در نوشته‌ها و دقیق نخوندم، چون مسائل خیلی فرعی‌تری رو شوپنهاور بهش پرداخته و راجع به فن بیان مثلا مطلب داره، در مورد چهره‌شناسی یادداشت داره. اینکه مقوله‌ی تنهایی بهش پرداخته نشده باشه به استقلال کمی عجیبه.

دوس داری ادامه مطلب رو بخونی؟ روی کلید عضویت اون بالا کلیک کن و عضو شو! منتظرتیم!

رسیدن به «سعادت» مقصدی است که اغلب مکاتب و ادیان مدعی مسیرگشایی به سوی آن هستند؛ اما اگر بنا باشد با نگاهی آسیب‌شناسانه به این کلمه نگاه کنیم، چه چیزی را می‌توان مانع سعادت دانست!؟ شوپنهاور به دو مصداق به عنوان دشمنان سعادت اشاره می‌کند و جرعه سی و هفتم از پادکست مِی به همین موضوع می‌پردازد.

منابع:

– در باب حکمت زندگی – صفحۀ ۳۹ تا ۴۱

متن کامل جرعه‌‌ی سی و هفتم

اگه امروز از من و شما بپرسن که از جون زندگی چی می­‌خوای در زندگی چه داشته باشی رضایت‌مندانه زندگی خواهی کرد چه پاسخی می­‌دهی به این سوال پاسخ به این سوال بسیار حائز اهمیته. انتظار ما از زندگیست که مسیر مارو مشخص می­‌کنه یعنی اگر حکمت زندگی مهارت و نگرشی باشه که بتونه انتظار ما از زیستن و مسیر برآورده شدن این انتظار رو نشون بده آن چه که حق حکمت هست ادا شده.

حالا اگر در پاسخ به این سوال انتظارت از زندگی چیست محدود بشیم به یک کلمه، یعنی فقط بگن در یک کلمه باید انتظارت رو توصیف بکنی ما ناگزیریم به سراغ کلمه­ای بریم که چنان جامعیت داشته باشه که بتونه حداکثر نیازهای مارو در دل خودش جا بده و حالا با این اوصاف اون یک کلمه‌ای که چنین خصوصیتی داره چیه به نظر شما؟

سعادت

احتمالا خیلی از من و شما به سراغ کلمه­‌ی سعادت می‌­رویم. چنانکه تمام مکاتبی که برای انسان راه و روش زندگی دارن ترسیم می­‌کنن مدعی رسوندن انسان به سعادت هستن. حالا اگر ما بخوایم این کلمه­‌ی سعادت رو کمی تبیین بکنیم براش قواعد و چارچوبی بگیم چه موئلفه‌­هایی رو می‌­تونیم بشماریم و بگیم که بر اساس این مدل یا بر اساس این مراتب ما می‌تونیم سعادتمند زندگی بکنیم؟ اون چه که در این جرعه می­‌شنوید تلاش منه برای پاسخ گفتن به این سوال.

می می‌­شنوید مجموعه جستارک­‌های با طعم حکمت زندگی که جرعه جرعه مهمان من، حسام ایپکچی هستید. هم‌‌پیاله‌های من سلام جرعه‌­ی سی و هفتم می رو با آرزوی آگاهی و صبر بر آگاهی برای خودم و شما آغاز می­‌کنم. این آرزو به سبب دشواری ایامی است که آن‌را تجربه می­‌کنیم و در آن زندگی می­‌کنیم گرچه که این دوران و این ایام منحصر به ما نیست، جوامعی که امروز در آسودگی و رضایت نسبی زندگی می‌­کنند به بهای گذر از همین گردنه تونستن به سعادت برسن.

تبیین سعادت

و اما سعادت کلمه‌­ای کلیدی است که من می­‌خوام در این جرعه با استناد به منبع اصلی مون و منبعی که در طول این ماه­‌ها پیرامون اون حرف زدیم یعنی کتاب در باب حکمت زندگی آرتور شوپنهاور به اون بپردازم و سعی کنم به اندازه بضاعت خودم کمی از ابهام خارجش کنم. می‌­دونیم که هدف مبهم خطر گم شدگی داره، کلمه‌­ای که خودش در ظلمت و پوشیدگیه نمی­تونه مبنای عدالت و گشودگی باشه به همین جهت اون چه که بر ما ضرورت داره اینه که مقصد رو تا حد ممکن روشن کنیم وقتی آگاه شدیم به مقصد هم دشواری مسیر هم فاصله‌­ی بین وضع موجود و وضع مطلوب مارو لبریز خشم و غم می­کنه به همین جهته که ما بعد از آگاهی نیازمند صبر بر آگاهی هستیم.

منابع پادکست می

به رسم معمول منبع رو عرض بکنم که کتاب در باب حکمت زندگیست در این جرعه از صفحه­‌ی ۳۹ الی ۴۱ رو با هم مرور می­کنیم. قبل از این که وارد بشم در موضوع بحث یک نکته‌­ای رو بعنوان پیش درآمد عرض بکنم، اگر بخاطرتون باشه در یکی دو جرعه­‌ی قبل از مشکلاتی که در دسترسی به پادکست می داشتیم براتون شرح وضعیتی گفتم الان می­تونم این نوید رو بدم که این مشکلات حل شده و شما چنانکه در این هفته­ها اگر به اینترنت دسترسی داشته باشید تجربه کردید که برا شنیدن می دچار مشکل نیستید از تمام پادگیر­ها می­تونید می رو بشنوید. اما به جهت اینکه اصل دسترسی اینترنت امروز به یک معضل تبدیل شده و بسیاری از ما دسترسی به شبکه جهانی نداریم بالاخص دوستانی که در ایران زندگی می­کنید راهکاری که به ذهنمون رسید اینه که بر روی وبسایت mey.ir دسترسی داشته باشید و فایل­های پادکست رو بر روی خود وبسایت بشنوید. بعلاوه یک امکان دیگری هم پیش از این بود حالا تکمیل شده و اون هم دسترسی به متن جرعه­هاست، اگر به هر دلیلی نیاز دارید که یا همزمان به شنیدن یا بعد از اون متن رو مرور بفرمائید اون هم بر روی وبسایت قابل دسترسیه، بالاخص برای دوستانی که ناشنوا یا کم شنوا هستن امیدوارم که این امکان مثمر ثمر باشه. فقط برای دسترسی به متن جرعه­ها نیاز هست که در سایت عضو بشید که البته عضویت هم خیلی سادست هم رایگان. پیش درآمد رو همین جا به پایان می­برم و وارد موضوع می­شم.

موانع سعادت

من در این جرعه می­خوام موانع سعادت از نگاه شوپنهاور رو بگم شوپنهاور به دو تا مولفه اشاره می­کنه می­گه این دو تا دشمن سعادتن، اما قبلش تعریفی از سعادت به ما ارائه نمی­ده دیگه می­دونیم که در سبک و سیاق بحث کردن شوپنهاور این خیلی عجیب نیست، چون او مفاهیم رو سلبی بیان می­کنه تو خیلی از موارد. نمیاد حق رو تعریف کنه می­گه ظلم نکن آن چه هست حقه، نمیاد لذت رو تعریف کنه می­گه ما یه رنجی داریم هر وقت تو تونستی مانعی در برابر این رنج ایجاد کنی می­شود لذت، در خصوص آزادی هم همینو می­گه می­گه امتناعی از اراده نداشته باشی یه آزادیه این شیوه بحث شوپنهاور هست.

دوس داری ادامه مطلب رو بخونی؟ روی کلید عضویت اون بالا کلیک کن و عضو شو! منتظرتیم!

این جرعه شامل دو نیمه است. در نیمه نخست، مقدماتی را از نگرش سیاسی آرتور شوپنهاور بیان کرده‌ام. گرچه تأکید شده که این چند دقیقه برای اشراف به نظام سیاسی موردنظر شوپنهاور کافی نیست اما به‌قدر ضرورت به آن پرداخته‌ام و سپس در نیمه دوم مسئله اساسی را مطرح کرده‌ام. پرسش بنیادینی که قصد داریم در این اپیزود به پاسخ آن برسیم، دستیابی به شاخصی برای شناخت «ظلم» و «حق» است.

 

منابع:
– در باب طبیعت انسان – صفحۀ 27 و 28
تقدیم از: حسام ایپکچی
خُم اول: حکمت زندگی – آرتور شوپنهاور

متن کامل جرعه‌ی سی و شش: ظلم‌شناسی

می می‌شنوید مجموعه جستارک‌هایی با طعم حکمت زندگی که جرعه جرعه مهمان من حسام ایپکچی هستید.
هم‌پیاله‌‌های منه سلام جرعه‌ی سی و ششم می رو خدمت شما تقدیم می‌کنم و بر سر سفره می‌گذارم به قدر استطاعتم و این جرعه در اول مهرماه سال یک ضبط می‌شه در روز‌هایی که وجدان عمومی ‌مردم سرزمینم زخمی‌ست از جوری که در حق ما و ایشان شده و به عنوان مقدمه و به حکم اخلاق و شرف بر خودم لازم می‌دونم که در ابتدا اظهار برائت و بیزاری بکنم از تضییع حقوق ابتدایی انسان در کف خیابان‌‌های سرزمین ما ایران. و اما بعد اون چیزی که در این جرعه خدمت شما عرض می‌کنم هم بی‌مناسبت به روز‌هایی که در حال تجربش هستیم نیست. گرچه که به ریل سفرمون وفادارم همچنان مسیرمون رو با اتکا به اندیشه‌ی شوپنهاور سپری می‌کنیم اما به فراخور نیاز امروز تصمیم گرفتم که صفحاتی از جستار‌ در باب طبیعت انسان به قلم آرتور شوپنهاور رو کمی ‌با هم تامل و مرور کنیم.

دوس داری ادامه مطلب رو بخونی؟ روی کلید عضویت اون بالا کلیک کن و عضو شو! منتظرتیم!

در این جرعه، مباحث مهم و شاید جنجال برانگیزی را مزه کرده‌ایم. از اینکه متفکران و فیلسوفان، چه نسبتی با باورهای ایمانی داشتند، از اینکه خودکشی در نگاه شوپنهاور چه جایگاهی دارد و چرا دانستن دیدگاه شوپنهاور نسبت به این موضوع می‌تواند حائز اهمیت باشد. همچنین چند سطر از مواضع او نسبت به رویکردهای عرفانی را به‌طور گذرا خوانده‌ایم.

منابع:

– در باب حکمت زندگی – صفحۀ ۳۸
– جهان و تأملات فیلسوف – صفحه ۱۰۷
– جهان همچون اراده و تصور – صفحه ۳۹۲

 

متن کامل جرعه‌‌ی سی و پنجم: انکار اراده‌ی زندگی

مِی می‌شنوید مجموعه جستارک‌هایی با طعم حکمت زندگی که جرعه جرعه مهمان من حسام ایپکچی هستید.
همسفر‌های من سلام امیدوارم که در عافیت و تندرستی همسفر باشید با من. جرعه‌ی ۳۵ام می رو باهم می‌نوشیم و می‌گوشیم. این جرعه در هفتم شهریور ماه سال یک ضبط می‌شه.

قبل از اینکه وارد بشم به موضوع اصلی اپیزودمون که خیلی موضوع پیچیده و حائز اهمیتیه، ممکنه به درازا هم بکشه، دوتا سوالی که این روزها زیاد از من می‌پرسید حالا یا تو آیدی‌های شخصیم یا توی اکانت‌های مربوط به می اینها رو پاسخ بدم و بعد برم به سراغ موضوع‌مون.

سوال اول می‌فرمایید که بعضاً در دسترسی به می دچار مشکل می‌شید، البته اونایی که دارن این دقایق رو می‌شنوند قاعدتاً از این پرچین گذشتند، ولی اگه اطراف شما کسی هست که هم‌قافله‌ی ماست همسفر ماست و می‌دونید که مشکل داره لطفاً راهنماییش کنید. موضوع از این قراره که می هم روی سرورهای داخل ایران آپلود می‌شه هم سرورهای خارج از ایران دسترسی ما به سرورهای خارج از ایران، یعنی دسترسی شنونده‌ها، با محدودیت روبروست، فیل** شده، چرا؟ از حافظ بپرسی می‌گه بهر یک جرعه که آزار کسش در پی نیست زحمتی میکشم از مردم نادان که مپرس. حالا چی کار بکنین؟ یه راه اینه که از روی سرورهای داخلی بشنوید، میزبان داخلی ما وبسایت شنوتو هست. بچه‌های هم سن و سال خودمونن ایرونین و کسب و کار داخلیه، هم سراغشون برید می‌تونید ازشون حمایت کنید هم می رو بشنوید. این یک راه است؛ راه دیگه اینه که اگر از کست باکس می‌شنوید اسم من رو سرچ کنید حسام ایپکچی که سرچ بکنید دوتا فید می برای شما میاره یکی سابسکرایبرای بیشتر داره اون مال سرور خارج از ایرانه و فعلاً با محدودیت روبه‌روایم یکی سابسکرایبراش کمتره اون از سرور داخلیه می‌تونید اون رو دنبال کنید. اگر از اپل پادکست می‌شنوید راهش اینه که از فیل**شکن استفاده بکنید. از همه‌ی اینها گذشته روی وبسایت mey.ir  تمام اپیزودها قابل دسترسه فعلاً برای همه، تا یه مدتی بعد بگذره احتمالاً فقط برای اعضا، متن کامل اپیزودها هم داره یک به یک ارائه می‌شه که در دسترس همه دوستان قرار بگیره اگر با خوندنش راحت‌تر هستید متن رو بخونید. راه‌حل بلند مدتش هم داریم بررسی می‌کنیم باید یک مقدار تغییر فید بدیم تغییر سرور بدیم چون هزینه‌ها به ارز هست و یه مقداری هم احتیاج به تامل داره دیگه باید به اندازه‌ی جیب‌مون برنامه ریزی بکنیم و بشه ادامه داد این کمی زمان برده امیدوارم ظرف چند هفته‌ی آینده یک راه‌حل اصولی پیدا کنیم. این سوال اول لطفاً به اهلش برسونید که دسترسی داشته باشند به می‌.

سوال دوم اینه که

دوس داری ادامه مطلب رو بخونی؟ روی کلید عضویت اون بالا کلیک کن و عضو شو! منتظرتیم!

 

احتمالاً شما هم مثل من اگر در متن‌خوانی شوپنهاور به کلمه «چلمن» برسید کنجکاوی‌تان برانگیخته خواهد شد که این متفکر عمیق و دقیق، چه کسانی را با عنوان «چلمن» خطاب می‌کند. چه بسا بعد از شنیدن این چند دقیقه دریابیم که بسیاری از ما نیز در زندگی‌مان رفتارهای چلمن‌گونه داشته‌ایم. برای اینکه توجه داشته باشیم همه ما ممکن است در برخی شئون زندگی گرفتار این رویه و عادت باشیم و مسئله محدود به شخص یا گروه خاصی نیست من «ایسم» را به این کلمه اضافه کردم تا بیانگر نحوه‌ای از مواجهه با واقعیت در جهان باشد.

 

این جرعه از مِی، خارج از کتاب درباب حکمت زندگی و بر اساس بخشی از کتاب اصلی شوپنهاور است؛ اما به نظرم آمد آگاهی بر این قاعده ما را در درک بسیاری از مسائل، از جمله حکمت زندگی، یاری خواهد کرد.

منابع

– جهان همچون اراده و تصور – صفحه 82
تقدیم از: حسام ایپکچی
خُم اول: حکمت زندگی – آرتور شوپنهاور

 

متن کامل جرعه‌ی سی و چهارم: چُلمنیسم

مِی می‌شنوید مجموعه جستارک‌هایی با طعم حکمت زندگی که جرعه جرعه مهمان من حسام ایپکچی هستید.

هم‌‌پیاله‌های من سلام. بسیار خوشحالم از اینکه فرصت داشتیم زندگی کردیم عمر دوام یافت و تونستیم فکر بکنیم برسیم به چنین روزی که پنج شنبه سیزدهم مرداد ماه سال یک هست و جرعه‌ی سی و چهارم می رو باهم  هم‌پیاله باشیم. اون چه که در دقایق پیش‌رو خدمت شما عرض می‌کنم به نگاه من خیلی مهم و برجسته اومد. انقدر جذاب و ضروری که قانع شدم با اینکه خارج از کتاب در باب حکمت زندگی است اما یک جرعه‌ی مستقل بهش اختصاص بدم و پیرامونش فکر کنم و فکر کنیم.

این که می‌گم خارج از کتاب در باب حکمت زندگی به معنی این نیست که خارج از منظومه‌ی فکری جناب شوپنهاور قراره قدم برداریم نه همچنان به همان خم پایبندیم سر سفره شوپنهاور هستیم اما این بار مستقیماً از کتاب اصلی او می‌خوام جملاتی رو خدمت شما نقل بکنم و بر مدار قراری که از جرعه‌ی قبل با هم گذاشتیم ابتدا منبع رو بهتون عرض می‌کنم و بعد بریم به سراغ طرح موضوع.

دوس داری ادامه مطلب رو بخونی؟ روی کلید عضویت اون بالا کلیک کن و عضو شو! منتظرتیم!

شوپنهاور در کتاب در باب حکمت زندگی، بیشتر متوجه «حکمت عملی» بوده و مباحثی را به میان آورده که در زندگی روزانه برای ما کارآمد است؛ اما در همین میان، آنچه در اپیزود سی و سوم مورد بحث قرار گرفته به مراتب از اپیزودهای قبلی به عمل نزدیکتر است.

چهار سرفصل در این اپیزود مورد بحث قرار گرفته است:

  • اول: اشاره‌ای به زندگی شوپنهاور
  • دوم: توازن در حرکت
  • سوم: اهمیت سلامتی و تجویز عملی شوپنهاور
  • چهارم: حکمت پیاده‌روی

منابع

  • کتاب در باب حکمت زندگی: صفحه 33 الی 35
  • فلسفه شوپنهاور – برایان مگی: صفحه 16 و 17
  • واژه‌نامه تاریخی فلسفه شوپنهاور: صفحه 33

متن کامل جرعه‌ی سی و سوم: حکمت پیاده‌روی

مِی می‌شنوید مجموعه جستارک‌هایی با طعم حکمت زندگی که جرعه جرعه مهمان من حسام ایپکچی هستید.
هم‌پیاله‌های من سلام. امیدوارم که در سلامتی، تندرستی و عافیت این جرعه که جرعه‌ی سی و سوم مِی هست رو بشنوید و با هم دیگه هم‌سفره و هم‌پیاله باشیم. اتفاقاً موضوع این جرعه هم مرتبطه با مسئله‌ی سلامتی و بدن که به قراری که خواهید شنید خدمتتون تقدیم می‌کنم اما قبل از اینکه وارد بشیم در اصل صحبت دو تا پیش‌درآمد رو خدمت شما بگم:

دوس داری ادامه مطلب رو بخونی؟ روی کلید عضویت اون بالا کلیک کن و عضو شو! منتظرتیم!

 

چنانکه در جرعه سی و یکم شنیدید، شوپنهاور از «انواع لذت» سخن به میان آورده اما توضیحی در خصوص اینکه منظورش از «انواع» چیست و نوع‌های مختلف لذت چه نسبت و مراتبی دارند طرح نشده. در جرعه سی و دوم حاصل بررسی‌ام در پاسخ به این سوال را تقدیم کرده‌ام و اما استثنائا با توضیحی که ارائه شده، اشاره‌ای داشته‌ام به اشارات بوعلی سینا

منابع
– در باب حکمت زندگی صفحه ۳۱
– اشارات بوعلی سینا – جلد دوم – نمط هشتم

متن کامل جرعه‌ی سی و دوم: مراتب لذت

مِی ‌‌می‌شنوید مجموعه جستارک‌هایی با طعم حکمت زندگی که جرعه جرعه مهمان من حسام ایپکچی هستید.

همسفرهای من سلام. جرعه‌ی سی و دوم پادکست می‌‌رو باهم هم‌پیاله هستیم، مسیر نسبتاً طولانی طی شد حدفاصل جرعه‌ی سی و یکم تا سی و دوم، نزدیک به چهل روز، و الان سی ام اردیبهشت ماه سال یک هست و من این دقایق مشغول ضبط جرعه‌ی جدید هستم خدمت شما.

ببینید به واقع یک ساعت حرف زدن و ضبط کردن پای میکروفون ۱ساعت ادیت کردن و منتشر کردن محتوا اصلاً کار دشواری نیست کتاب هم که حی و حاضر در برابر ما هست و می‌شه از روش خوند اما این میثاق من با شما نیست، این به واقع میثاق من با من نیست اون چه که این مسیر رو برای من موجه می‌کنه اینه که تامل کنم یعنی این کتاب برای من یک سیر تفکر بشه خان به خوان مرحله به مرحله بیاندیشم برام حل مسئله بشه چیزهایی رو ادراک کنم برم مرحله‌ی بعد.

دوس داری ادامه مطلب رو بخونی؟ روی کلید عضویت اون بالا کلیک کن و عضو شو! منتظرتیم!

 

مواد لازم برای تهیه شادی چیست؟ ما چه چیزهایی نیاز داریم که بتوانیم از زندگی لذت ببریم؟ این سوال بهانه‌ای است برای آغاز پیاله سوم از هم‌سفرگی و هم‌سفری در خوانش کتاب در باب حکمت زندگی آرتور شوپنهاور. با این جرعه فصل دوم کتاب را شروع می‌کنیم و اولین جرعه به مساله شادی خواهیم پرداخت.

منبع

– کتاب در باب حکمت زندگی، صفحات ۳۱‌ تا ۳۳

متن کامل جرعه‌ی سی و یکم: در اهمیت شادی

 

خیلی از ما برای لذت بردن از زندگی یک فهرست ملزومات داریم می‌گیم اینا رو به من بده به عنوان ابزار و داشته‌هایی که من بتونم از زندگی لذت ببرم. این ماشین این شغل این خونه این یار و همسر و همسفر و مجموعه‌ی اینا کنار هم جمع بشه که لذت بردن از زندگی برام ممکن بشه خیلی هم خوب اما یه تردیدی اینجا پیش می‌آد اونم اینکه کسانی هستند که این ملزوماتی که آرزوی ما هست برای آنها جزء داشته هاشونه یعنی دارند اکنون، اما آنچنانی که باید از زندگی لذت نمی‌برند تردید یا سوال اینجاست که اگر این ملزومات لزوماً قرار است که منتهی به لذت از زندگی بشه چرا در دیگرانی به این نتیجه ختم نشده؟ دستم به دامن گل گلی‌تون حرف از این جنس های دم دستی نیست که بگم پول چرک کف دسته آقا اصلاً مهم نیست، نه خیلی هم مهمه سوال اینه که اگر چیزی علت باشه با تحقق علت باید معلول هم محقق بشه اگر اینها می‌توانست علت لذت از زندگی باشد باید هر کسی که اینها رو داشت از زندگی لذت می‌برد وقتی این چنین نیست حداقل استنباط ما اینه که یک متغیر دیگری به جز این ملزومات وجود داره که اگر اون نباشه با داشتن تمام این ثروت‌ها و نیازمندی‌ها باز هم ما به لذت زندگی نمی‌رسیم. توی این جرعه می‌خواهیم در مورد این متغیر صحبت کنیم.

دوس داری ادامه مطلب رو بخونی؟ روی کلید عضویت اون بالا کلیک کن و عضو شو! منتظرتیم!

 

 

ثروت داشتن چه نسبتی با حکیمانه زیستن دارد؟ آیا ثروت مترادف پول است یا می‌توانیم انواعی از ثروت را با مراتب مختلفی از اهمیت دسته‌بندی کنیم؟ اگر امکان دسته‌بندی ثروت وجود دارد، معیار ما برای طبقه‌بندی چیست؟ در این جرعه سعی کرده‌ام پاسخ این سوالات را از نگاه شوپنهاور بیابم و ارائه کنم

منبع

– در باب حکمت زندگی، صفحات ۲۶ تا ۲۹

متن کامل جرعه‌ی سی‌ام: مراتب ثروت

انسان متفکر بر اساس طرح قبلی زندگی می‌کنه یعنی چی؟ یعنی با یک اراده و برنامه روزش رو به شب می‌‌بره و شبش رو به روز. حالا سوال اینه اگر کسی خواست متفکرانه و گزیده زندگی کنه چه نسبتی با ثروت داره؟ آیا زمانی که سپری می‌شه برای کسب ثروت و پول جزء بطالت ها و انحرافات از مسیر تفکره؟ در مقابل اگر وقت نگذاریم و سرمایه و ثروت کافی نداشته باشیم آیا اصلاً می‌‌تونیم آزادانه فکر کنیم؟ یا حتی اگر فکر کردیم می‌‌تونیم به چیزی که با فکر بهش رسیدیم در عمل هم اون رو زندگی کنیم یا نه؟

در این جرعه می‌خواهیم مختصری پیرامون این سوال بسیار مهم و اساسی با هم دیگه گپ بزنیم و همفکری کنیم.

دوس داری ادامه مطلب رو بخونی؟ روی کلید عضویت اون بالا کلیک کن و عضو شو! منتظرتیم!